bg
دفتر شعرغم نامه ها از سامان ایرانی
شاعر :‌ سامان ایرانی
سامان ایرانی
غم نامه ها
1396/11/17
447

دلا در کنج عزلت بمیر

آه منت اغیار را مکش

آه حتی گر جان دادی

آه حسرت دیدار مکش

حتی ز برای سرگذاردن

آه منت دیوار را مکش

حتی اگر بی یار گشتی

آه منت هر یار را مکش

آی دلا بسوز و دم مزن

حرف از پشتی خم مزن
سامان ایرانی
غم نامه ها
1396/11/17
481

امشب بارانی همچون سیل بارید ،

من دیدم نگاه خیابان به درختان بود

که ببینید من چگونه از آسمان تازیانه میخورم ... ! 

سامان ایرانی
غم نامه ها
1396/11/17
518

دلم شکسته ای یار،دل رفته بر سر دار
حال دلم شده زار ، نگو خدا نگهدار 

بمون کنار این قلب خسته ی من
مرحمی باش برای پر شکسته ی من

تنهام نزار ببین چقدر محتاجتم
از پیشم نرو ، من هنوز هاج و واجتم

بمون بزار بیشتر بهت خیره بشم
نزار اسیر روزایی که دلگیره بشم

به اشک هام رحم کن و بمون
از حسرت چشم هام حرفامو بخون

من دارم آهسته جان میدهم ای دلدار
این بار من بهت میگم ، خدانگهدار


#سامان_ایرانی
سامان ایرانی
غم نامه ها
1396/11/17
534

دلت را گه گاهی می شکنند
مبادا که ذره ای اعتراض کنی


ریشه ات را گهی میسوزانند
مبادا  احساس انقراض کنی


ز روی احساست رد میشوند
به آسانی و سان نوش آب


آری سخت است تا که بروی
با بغض و آه بر دوش خواب